حسناجونحسناجون، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

عروس دریایی

خاطرات

          یه عکس از تولد دو سالگیت. بابات رفته مسافرت 3 ماهه خارج از کشور منم ذوقی نداشتم برای تولد گرفتن به خاطر همین یه تولد ساده گرفتم قربونت برم . تولدت مبارک         امروز جمعست.حسناجونم الان ناز خوابیده.  ٤شنبه خونه خاله جون آش سیسمونی بود که ما هم رفتیم. خیلی خوش گذشت. کاش زودتر دخترخاله هم به سلامتی بیاد. احتمالا تا یه هفته دیگه بدنیا میاد.فداش بشم.   روزگارت بر مراد،روزهایت شاد شاد،آسمانت بی غبار،سهم چشمانت بهار،قلبت ازهرغصه دور،بزم عشقت پر سرور،بخت وتقدیرت قشنگ،عمرشیرینت بلند   حسنا دختر نازم این چ...
29 مرداد 1391

خاطرات گذشته

حسناخانمی یکی یه دونه مامان، شما26 اردیبهشت1388 ساعت 7صبح توی اتاق عمل بدنیا اومدی.ببین اینجا چقدر ناز خوابیدی.           قربونش برم...     خیلی کوچولو بودی و تا 10 روز تقریبا آروم بودی ولی بعدش شب که میشد گریه میکردی و تا نصفه شب آروم نمیشدی. خیلی وقتها مجبور میشدیم با ماشین بریم بیرون تا خوابت ببره ولی به محض اینکه می اومدیم خونه دوباره گریه میکردی. بالاخره تا 2 ماه  ادامه داشت و بعد گریه هات تموم شد.دخترک ما کم کم بزرگ میشد و خنده از روی لباش نمیرفت.       6ماهت که کامل شد مینشستی. تقریبا یک ماه بعد تونستی چهار دست وپا بری.قبلش که خیلی دوست داشتی ...
10 ارديبهشت 1389
1