گردش ها....
عکس بالا با بچه های عمه جان نیلوفر و امیر در پارک سنگی اینجا با صدرا و زهرا کوچولو یه شب پارک مهمون دایی حسین و سمانه دخترش و یک روز پنجشنبه آبگرم سیرچ و یه جای دنج و باحال برای گردش... ...
گردش
اینجا بم .... جمعه پنجم شهریور همراه آقاجون رفتیم بم خیلی خوش گذشت نخل های خرما... باغ پدربزرگشون دوستای خوب برای شما.... شب رفتیم ارگ جدید برگشتنی از راه گلباف و سیرچ اومدیم .... اینجا رودخونه سیرچه... خیلی بهت حال داد. ...
تولد
روزتولدتوستاره هادمیدند پرستوهای عاشق به خون شون رسیدند روزتولدتوبخت من ازراه رسید نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید تکرارحرفهای منی مثل سرودزندگی عشق ت شده برای من بودونبودزندگی تولدت مبارک *** ...
باغ فتح آباد
باغ شاهزاده
تولد دخترخاله
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک تولد تولد تولدت مبارک ...
جشن
معلم خوب ما یادم دادی الفبا گفتی که باش دانا دانا و هم توانا امروز شاد شادم زیرا که باسوادم آموختم الفبا سی و دو حرف زیبا امروز میتوانم کتابها را بخوانم کودک دانا منم خوب و توانا منم به لطف آموزگار هوشیارو بینا منم روز جشن الفبا مبارک است بر ما معلم عزیزم تو به من یاد دادی که محبت را جمع کنم بدی ها را تفریق و خوبی ها را ضرب کنم تو به من معنای صبر و استقامت را آموختی از خالق نیلوفرها برایت آرزوی سلامتی و شادی میکنم... ...
پارک
این دوست داشتن است این همان حس قشنگی ست که دلم میخواهد او درون دل من جای باز کرده است کودکی بازی گوش نازنینی با هوش چشمهای مشکی پوستی مهتابی گیسوانی چو شب بی مهتاب که نسیم خوش او دلها برده ز کف اری اری اری دوستش میدارم قهقه های قشنگش که همه مستانه حاکی از سر درون خوش اوست دوستش میدارم من که خود میدانم او یقین سهم من است از بهشت خاکی ...
تولد
دیشب 25اسفند 94 تولد 4 سالگی صدرا جون بود... تولدت مبارک عزیزززززم... خووووش گذشت... ...